در قرن بیست و یکم و آغاز هزاره سوم بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند و شهرنشینی با گامهای بلندی به جلو می رود. در کشورهای در حال توسعه، رشد سریع جمعیت و تمرکز فعالیت اقتصادی بر گرد شهرهای بزرگ، باعث نابودی بخش کشاورزی در روستاها که منجر به مهاجرت گروهی و گسترده به شهرها شده است. شهر نشینی انفجار آمیز، قسمت اصلی شهرها را از بین برده و زاغه ها و حلبی آبادها و احداث مسکن های غیرقانونی چون قارچ از زمین روئیده و می رویند. حال سوال این است با شهرنشینی و شهروندان چگونه باید برخورد کرد تا محیط شهر با یک محیط سالم همراه با آرامش و اطمینان خاطر تبدیل گردد؟ بنظر می رسد وقت آن رسیده است که با برنامه ریزی مدون و اصولی و منطبق با شرایط زمانی بسوی توسعه شهرها برویم.
در این جا باید به یکی از تعاریف شهر اشاره بکنیم که: «شهر جایی است که شغل سکنه آن غیر کشاورزی می باشد. در حقیقت شهر جایی است با جمعیتی تعلیم یافته در بخش خدمات اداری، آموزش و پرورش، بهداشت، صنایع و ... با سبک متفاوت از جامعه روستایی». یعنی در زندگی شهرنشینی، در نگرش ها، رفتارها و ارزش ها دگرگونی نسبت به زندگی روستایی ایجاد شده است.
آنچه که مسلم است توسعه چشمگیر شهرها از نظر جمعیت و مساحت تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بسیاری را بدنبال داشته که این دگرگونی ها مشکلات عدیده ای را برای شهرهای بزرگ ایجاد نموده است، از جمله مشکل ترافیک و حمل و نقل درون شهری، مسکن، آلودگی هوا، تراکم بیش از اندازه، فشارهای عصبی، کمبود وسایل تفریحی و فضای سبز، کمبود مراکز اجتماعی و فرهنگی، مشکلات اجتماعی فرهنگی، آلودگی زیست محیطی، دفع پسماند خانگی و بیمارستانی و دهها مورد دیگر که شهرنشینان امروزی با آن مواجه هستند. پس باید با سلاح برنامه ریزی شهری به حل این مشکلات رفت و از تکنولوژی در جهت بهبود هر چه بیشتر و بهتر زندگی شهری سود برد. البته برای توسعه و اعمال مدیریت شهری باید پذیرش متقابل حقوقی میان شهروندان و شهر وجود داشته باشد تا شهر به مکانی دلپذیر برای زندگی تبدیل شود. انشاء الله.
12:11 صبح
شهر و شهر نشینی
بدست ابرهیم باباپور در دسته شهر، شهرنشینی
12:7 صبح
فضای زندگی جامعه را تاریک و ظلمانی نکنیم
بدست ابرهیم باباپور در دسته
امیر المومنین علی (ع ) الگوی همیشگی است که می توان همه کمالات را در او سراغ گرفت و بدان ها اقتدار کرد. آن حضرت نه تنها از آن شیعیان، بلکه الگوی همه مسلمانان و از جمله آزادگان است. امام علی (ع) تجسم ارزش های دینی و اسلام مجسم است. انسانی در اوج عرفان، عبادت، سلوک و در عین حال سیاست مدار و جامعه ساز که شدت عمل را با رحمت و عطوفت به مومنان آموخت. هیچ گاه حقیقت را قربانی مصلحت نکرد . او اسوه حسنه است و پیروی از ایشان موجب هدایت و کمال امت اسلامی و بلکه همه انسانها است.
در فرمان او به مالک اشتر مردم از نظر اجتماعی به دو دسته تقسیم می شوند: دسته ای از آنها برادر دینی اند و دسته ای دیگر در آفرینش با مسلمانان یکسانند. از این رو با هر یک از آنها متناسب با آنچه خداوند و سنت پیامبر تعیین کرده است و نیز متناسب با شان و کرامت انسانی آنان عمل می کرد. در سیره امام علی (ع) همه مردم از حقوقی مساوی برخوردارند و همه باید از مواهب اجتماعی یکسان بهره مند شوند. آری علی (ع) بر محور حق حرکت کرد و باید گفت حق به دنبال علی است یعنی هر جا که رفت حق هم همان جاست. علی (ع) به تمام معنا قانون مدار و مجری قانون الهی بود و در این راه، میان خودی و غریبه تفاوتی نمی گذاشت و اگر کسی برخلاف قانون عمل می کرد بدون در نظر گرفتن موقعیت و مقام وی حدود الهی و قانونی را بر وی اجرا می کرد و هیچ واسطه و شفاعتی را نمی پذیرفت .
امروز باید بگوییم حق گرایی از اصول ارزشمندی است که روی گردانی از آن شایسته هیچ انسانی نیست و آدمی نباید نسبت به حقوق خود بی اعتنا باشد .
امروز باید با اقتدا به مولا علی (ع) سخن حق و نیکو را از هر کسی پذیرفت. باید بدانیم میزان در پذیرش، سنگینی کلام است نه وجاهت و مقام گوینده آن. متاسفانه بعضی افراد وقتی سخنی می شنوند، بیش از هر چیز می خواهند ببینند گوینده آن کیست؟ چنانچه گوینده شخص مشهور و دارای مقام و منصبی باشد آن سخن را بدون تحقیق می پذیرند و گرنه بی اعتنایی می کنند و این کار درست نیست. چون ممکن است کلامی سودمند و زیبا از زبان شخصی عادی و گمنام نقل شود چنانکه احتمال دارد فرد صاحب مقامی نیز سخنان کم ارزشی را بگوید. پس آنچه به کلام ارزش می دهد محتوی کلام است نه گوینده آن. بکوشیم براساس تبلیغات و غوغا سالاری و تهمت و جنجال سیاسی حرفی را نپذیریم، بلکه به حقیقت سخن و کار توجه داشته باشیم و به قول مقام معظم رهبری فضای زندگی جامعه را تاریک و ظلمانی نکنیم.
اخیراً بعد از انتخابات شاهد زیاده روی هایی از سوی بعضی رسانه ها و افراد هستیم که مهربانی و برادری را از بین می برند و باید به این ها گفت « زیاده روی ممنوع». چرا با دروغ حقایق را وارونه نشان می دهند؟ چرا سخن دروغی را به بزرگان نسبت می دهند؟ چرا سبب انحراف مردم می شوند؟ چرا افترا و تهمت؟ چرا با اعلام پیروزی خود، برای دیگران چاه می کنیم؟ مگر مولا علی (ع) نفرموده است: «هر کسی که برای برادر مومن خود چاهی بکند خود در آن خواهد افتاد». چرا ترویج دروغ در جامعه؟ چرا فریب کاری و چاپلوسی؟ چرا افراط؟ چرا اینقدر خودستایی و خود بزرگ بینی؟ باید به این دوستان جهت برطرف کردن کاستی ها و عیب ها تذکر داد که میانه روی روزنه ای به سوی داوری حکیمانه و واقع نمایی است. چه خوب است انسان همواره راه اعتدال در پیش گیرد و زیاده روی نکند. باید حب و بغض را کنار گذاشت و فقط برای رضایت خدا بگوییم و بنویسیم، نه برای سهم خواهی و رضایت حزب و فراکسیون و ....
به امید حق
12:6 صبح
بیایید دست در دست هم باید ها و نباید های زندگی را به همدیگر یادآ
بدست ابرهیم باباپور در دسته
از بهترین راه های کام یابی در زندگی آنهم در جامعه شهری بزرگ و شلوغ این هست که اعضای یک خانواده بزرگ به باید ها و نباید ها تن دهند تا جامعه و زندگی شیرینی را داشته باشند. از جمله بایدها "مشورت در کارها، پرهیز از فخرفروشی، داشتن دوستان باوفا و دقت در انتخاب آنها، نیکوکاری، خدمت و پیش قدمی در کمک به نیازمندان، گره گشایی، مردمی بودن، یک رنگی و صداقت، انصاف با دیگران، قریاد رسی و دستگیری از ستم دیده، حق مداری و پایداری در احقاق حق، پیروی از سخن حق، ادب ورزی، خوش قولی، امانت داری، راست گویی، پرهیز از شتاب زدگی در قضاوت، هدایت بدکاران، خویشتن داری از گناه، دانش اندوزی با تکیه بر ایمان، پرهیز از شهرت طلبی، سخاوتمندی، خلق نیکو و عفت کلام، انفاق، پرهیز از سخنان بی اساس، عفو و گذشت، اعتماد نکردن به دشمنان و بیگانه، مسئولیت پذیری، نصیحت پذیری، خویشتن داری، دوری از فریب کاران و رو به صفتان، دوری از تهمت، احترام به بزرگان بویژه پدر و مادر، نشر دانش، عمل به عهد و پیمان، میانه روی، عدالت خواهی، پرهیز از کینه جویی، پرهیز از لباس شهرت، پند آموزی، دوراندیشی، حفظ آبرو، پرورش روح، توبه، عاقبت اندیشی، ساده زیستی، بردباری، عزت نفس و ..."
اما به چند نمونه از نباید های زندگی هم اشاره می کنم: "خودستایی خود بزرگ بینی، افراط در دوستی، هم نشینی با بدان، چاپلوسی، شهادت دروغ، بخل ورزی، زیاده گویی، بدگمانی - تغافل - چاه کندن برای دیگران، دشمنی با مردم، دروغ بستن و تهمت و افترا، شرکت در مجالس گناه، دلبستگی به دنیا، اسراف، طمع ورزی، بی کاری و تنبلی و ..."
آنچه که ذکر کردیم سیره عملی امامان و بزرگان ما است که جهت چگونه زیستن و عاقبت به خیر شدن باید تمرین کنیم تا سعادت مند شویم انشاء الله.